الان اینقدر از دست یه عده آدم بی‌توجه و بی‌مسئولیت عصبانیم که دوست دارم سرمو بکوبم به دیوار!!!خدایا تا کی کم‌کاری؟تا کی ندیده گرفتن بقیه؟

قبلا فکر می‌کردم این چیزهایی که از کارمندها توی سریال‌های طنز می‌بینیم اغراق شده است و صرفا برای خندوندن ما این‌طوری مطرح شده.اما از وقتی وارد جامعه شدم مخصوصا توی یک سال اخیر فهمیدم نه خیر همه‌ی اون چیزها درسته و اگر خودت توی اون موقعیت باشی نه تنها اون لحظه خنده‌دار نیست بلکه خیلی هم گریه داره!!!به طوری که من خونسرد امشب وقتی حس آوارگی اومد سراغم پای تلفن بغضم ترکید و به زور به مکالمه‌ام با مامان پایان دادم.این قدر حالم بده که حوصله ندارم داستان رو تعریف کنم......

اگه دست خودم بود همین الان از این مملکت ....می‌رفتم:((((