هر چند ساعت یک بار بغض می‌کنم و درجا سعی می‌کنم توی نطفه خفش کنم. پر از حس پوچی و خشم و بغضم.

توی یک هفته‌ی اخیر نتونستم کارم رو جلو ببرم از بس بی‌حوصله و بی‌تمرکز بودم.

از تمام شرایط این یک‌ هفته چیزی که دلم می‌خواد بمونه، خشمه. روز 21 دی 98 و خشم همراهش باید تا ابد به یادم بمونه.