-میای امروز؟

-میام:)

وقتی هورمون‌هات بهم ریخته و داغون‌ترینی، انگار یه تریلی از روت رد شده و حتی نای غر زدن هم نداری، استرس خفت کرده و حوصله‌ی خودتم نداری، وقتی شب قبل 4 ساعت هم نخوابیده و از صبح تا غروب سرکار بوده. مکالمه‌ی بالا و 2-3ساعت پیاده‌روی بی‌هدف و چیپس و ماست خوردن وسط یکی از خفن‌ترین محله‌های تهران، همینا برای من یه دنیا می‌ارزه. همیناست که میتونه این وضع مزخرف رو برام قابل تحمل کنه. همین آدم‌های زندگیم هستند که نمیذارن امید به زندگی از یه حدی بیشتر سقوط کنه.

+ نمیدونم تهش چیه. بذار بهش فکر نکنیم...