قبلا در جایی خوانده بودم که انسانها وقتی با زبانهای مختلف صحبت میکنند شخصیتشان نیز با تغییر زبان تغییر میکند.
تا امروز که این نظریه را به چشم خودم دیدم.
بنده همیشه وقتی به کلاس زبان میرسیدم که معلم مربوطه سر کلاس حاضر بودند و بنابراین فارسی صحبت کردن بچههای کلاس را ندیده بودم و شخصیتشان به زبان انگلیسی برایم شکل گرفته بود.تا امروز که زود رسیدم کلاس.
وقتی فارسی حرفزدن بچهها را دیدم کل تصور ذهنیام بهم ریخت و انگار با آدمهای جدیدی روبرو میشدم!!
و یک نکتهی دیگر هم این که یکیشان فارسی را با لهجه صحبت میکرد،فکر میکنم لهجهی کرمانی یا چیزی مشابه آن بود.بعد من به این فکر کردم که اگر او میتوانست انگلیسی را هم با همان لهجهاش صحبت کند چقدر جالب میشد!!!!:D
بعدترش به این فکر کردم که چه جالب است که ما توی ذهنمان از خودمان یک تصوری داریم و دیگران از ما یک تصور دیگر!بعد آن تصوری که ما از خودمان داریم همیشه ثابت است و با تغییر خصوصیات اخلاقی و حتی ظاهریمان هیچ تغییری نمیکند اما تصوری که دیگران از ما دارند مدام در حال تغییر است.
خب اینها تراوشات ذهنی پریشان بود.زیاد جدی نگیرید!اما در عوض این را بخوانید حتما.