سلاااااااااااااام
خب بهتره بنویسم.چون هیچ چیزی به غیر از این توی این وضعیت حالم رو بهتر نمیکنه.آقا اومدم بگم ناراضیم
از وضعیت الانمون ناراضیم.از شکل رابطههامون.از سراغ پرسیهامون.از دمدستی شدنمون.شاید باورتون نشه اما چند روز پیش که دوباره اکانت فیسبوکم رو اکتیو کردم دیدم حتی دلم برای فیسبوک هم تنگ شده بود.دیدم حتی اون موقع هم وضعمون بهتر بود.بیشتر بهمون خوش میگذشت.
خب اون موقع هم مشکلاتی داشتیم اما دیگه در این حد نبود.
از وایبر و تلگرام و اینستاگرام و ......دارم خسته و دل زده میشم.از این آدمایی که با هم گروه تشکیل میدن و هیچکدوم هم همدیگه رو نمیشناسن.
قدیما ما اعضای فامیل گرامی رو شاید ماهی یک بار میدیدیم و مینشستیم به صحبت و .........اما الان اینقدر با هم در ارتباطیم که دیگه از بس چیز درست و حسابی برای به اشتراک گذاشتن پیدا نمیکتیم شروع میکنیم به گیر دادن به همدیگه!!!
نمیتونم از فایدههاش هم چشم بپوشم اما واقعا دیگه از این نوع ارتباط زده شدم.از این حد سطحی شدن،که هر کسی به خودش اجازه میده در مورد هر پدیده یا مطلب علمی اظهار نظر کنه.هممون داریم به سمت سطحی فکر کردن و نظر دادن پیش میریم اما سرمون رو کردیم توی برف و وضعیت خودمون رو درک نمیکنیم..........
ولی واقعا نمیدونم با این حجم گلایه چیکار کنم.اینایی که اینجا نوشتم شاید 40درصدش بود!:(((
دلم میخواست میتونسم یه راه حل حداقل برای خودم پیدا کنم،اما دریغ از یه ایده.....
+این عکس تقدیم شما،که بعد از این بحث بیفایده روحتون تازه بشه:)))
خب بهتره بنویسم.چون هیچ چیزی به غیر از این توی این وضعیت حالم رو بهتر نمیکنه.آقا اومدم بگم ناراضیم
از وضعیت الانمون ناراضیم.از شکل رابطههامون.از سراغ پرسیهامون.از دمدستی شدنمون.شاید باورتون نشه اما چند روز پیش که دوباره اکانت فیسبوکم رو اکتیو کردم دیدم حتی دلم برای فیسبوک هم تنگ شده بود.دیدم حتی اون موقع هم وضعمون بهتر بود.بیشتر بهمون خوش میگذشت.
خب اون موقع هم مشکلاتی داشتیم اما دیگه در این حد نبود.
از وایبر و تلگرام و اینستاگرام و ......دارم خسته و دل زده میشم.از این آدمایی که با هم گروه تشکیل میدن و هیچکدوم هم همدیگه رو نمیشناسن.
قدیما ما اعضای فامیل گرامی رو شاید ماهی یک بار میدیدیم و مینشستیم به صحبت و .........اما الان اینقدر با هم در ارتباطیم که دیگه از بس چیز درست و حسابی برای به اشتراک گذاشتن پیدا نمیکتیم شروع میکنیم به گیر دادن به همدیگه!!!
نمیتونم از فایدههاش هم چشم بپوشم اما واقعا دیگه از این نوع ارتباط زده شدم.از این حد سطحی شدن،که هر کسی به خودش اجازه میده در مورد هر پدیده یا مطلب علمی اظهار نظر کنه.هممون داریم به سمت سطحی فکر کردن و نظر دادن پیش میریم اما سرمون رو کردیم توی برف و وضعیت خودمون رو درک نمیکنیم..........
ولی واقعا نمیدونم با این حجم گلایه چیکار کنم.اینایی که اینجا نوشتم شاید 40درصدش بود!:(((
دلم میخواست میتونسم یه راه حل حداقل برای خودم پیدا کنم،اما دریغ از یه ایده.....
+این عکس تقدیم شما،که بعد از این بحث بیفایده روحتون تازه بشه:)))