برای نزدیک‌ترین آدم‌های زندگیم درد و دل میکنم و چند دقیقه نگذشته حس میکنم چقد ضعیف جلوه کردم جلوشون.

برای نزدیک‌ترین آدم زندگیم نمیتونم شرایط رو توضیح بدم. در حد توانم توضیح هم که میدم واکنش مورد قبولم رو دریافت نمی‌کنم چون اساسا اون هیچ درکی از شرایط من نداره. غر نمیتونم بزنم، سر چیزای کوچیک دعوا نمیتونم راه بندازم، چون خودم میدونم دارم غیرمنطقی برخورد میکنم.

روزی صد بار احساس دوست داشتنی نبودن دارم، در حالی که میدونم من همون آدمم و اطرافیانم هم همون آدم‌ها هستند.

+ اینا ارمغان اواسط دهه‌ی سوم زندگی ما خانم‌هاست که هر ماه هم تجربه‌‌اش می‌کنیم. چرا اینقدر تحمل می‌کنیم؟ چرا نمی‌میریم؟